گفتمان

این وبلاگ ویژه ی گفت و گوهای فرهنگی اجتماعی و.... با شخصیت های مطرح و صاحب نظر است.

گفتمان

این وبلاگ ویژه ی گفت و گوهای فرهنگی اجتماعی و.... با شخصیت های مطرح و صاحب نظر است.

شعر سیاسی در گفت وگو با احمد ضیا رفعت

طرح مساله:

هفته ی گذشته، در شماره ی هشتم روزنامه ی ماندگار نبشته یی از روح الامین امینی زیرنام« شعر های سیاسی یا شعار های سیاسی در افغانستان» نشرشد . امینی در این نبشته بابیان گونه های شعر به تشریح شعر های سیاسی پرداخته و برخی از شعر های احمد ضیا رفعت و پرتو نادری را به بوته ی نقد گرفته است.  شماری ازشعرهای سیاسی آقای رفعت و پرتونادری را تهی از عناصر شاعرانه خوانده و گفته است که این شعر ها در حد یک شعار سیاسی است نه شعر سیاسی. آنچه را که می خوانید بخشی از گپ و گفتی نویسنده با احمد ضیا رفعت است  که چندی پیش در پیوند با همین موضوع  انجام شده بود:

بسیاری از نویسندگان ، بر فرهنگیانی که به مسایل سیاسی می پردازند خرده می گیرند و به این باوراند که یک شاعر، ‌یا یک چهره ی فرهنگی نباید طرف قرار گیرد، نگاه شما چیست؟

همین هایی که چنین نگاهی دارند، پس چرا خود از اقبال استقبال می کنند. مگر اقبال خودش یکی از متفکران ایجاد کشور پاکستان نبود. مگر خودش از پیشگامان نهضت آزادی بخش شبه جزیره ی هند نبود،‌ مگر خودش در شعرهایش در کشورهای اسلامی تقاضای حرکت های سیاسی را نکرد. یک بخش مدون از شعرهایش در مورد سیاست مداران افغانستان اختصاص دارد.

پس چرا می یایم از اقبال تمجید می کنیم، بخش عمده ی از شعرهای اقبال شعر سیاسی است. در واقع یک نوع ترس گریبان گیر جامعه ی فرهنگ ماست و این برخاسته از یک نوع استبداد زدگی یی است که در طول تاریخ به  جامعه چیز فهمان و اندیشمندان ما حاکم بوده است . این درست است که کسی وارد عرصه سیاسی می گردد طرف واقع می شود و باید هم طرف واقع شود.

شاعران ما دوست دارند که همه ی مردم برای آنها کف بزنند،‌ پس ما باید  ازچنین علایقی خداحافظی کنیم و در متن جامعه صدای خود را بکشیم و وانتظار نداشته باشیم که همه ی جامعه برای ما کف بزنند،  همیشه هم قرار نیست که جامعه  برای شاعران کف بزنند، پس تا زمانی که ما با این ترس وداع نکنیم و انتظار داشته باشیم که ما را مردم بپذیرند در واقع معنایش این است که هیچ تغییری نباید ایجاد شود.

نگاه انقلابی و نگاه پویا چیزی است که عامه ی با آن موافق نیستند، این کار نخبه گان و فرهنگیان سیاسی در کشور است. اگر هم جامعه ی آماده، برای تغییر باشد، ‌پس تغییر معنا ندارد. ما وقتی صحبت از تغییر می کنیم معنایش این است که بخش عمده ی جامعه نمی دانند که برای رسیدن به وضع بهتر سیاسی و اجتماعی ضرورت به چه تغییراتی است، اینجاست که باید نویسندگان و نخبه گان وارد عرصه شوند و برای ایجاد تغییر تلاش کنند وقتی تلاش می کنند با برخی از موانع و مخالفت ها هم مواجه می شوند. طبیعی است که این جا قرار نیست همه برای نخبگان کف بزنند. نگاه کنید که نویسندگان پیش رو همیشه در زمان خودشان مورد استقبال عامه قرار نگرفته اند و شاید که سال ها پس از رفتن شان درستی و حقیقت کارشان آشکار شوند و  مورد توجه جامعه قرار می گیرند. حالا اگر این شاعران و نویسندگان به درستی حقیقت کارشان باور دارند باید صبر کنند که ده ها سال ازعمر کارشان سپری شود؛ تا جامعه درک کند که کارشان به حقیقت نزدیک بوده اند.

پس با این تحلیل، بسیاری از شاعران و نویسندگان محافظه کاراند و هراس دارند از اینکه مردم یا بخشی از جامعه عملکردشان را مورد انتقاد قرار دهند و یا برای شان کف نزنند؟

دقیقاً همین طور است، گرایش محافظه کاری در جامعه ی فرهنگی ما به آسیب جدی تبدلی شده است.

در شعرهای تان بیشتر به کدام مسایل می پردازید. موضوع یا سوژه ی مورد علاقه شما چه مسایلی اند؟

یکی از نظریه های ادبی این است که شعر را باید چنان آسان کنیم که عامه معنای آن را درک کنند؛ یعنی شعر نباید یک عرصه ی اشرافی باشد، ‌اشرافیت فرهنگی را نباید ایجاد کنم، ما نباید شعری بگوییم که تنها شاعران معنا و مفهوم آن را بدانند ؛ اما عمدتا طیف وسیع مردم از درک معنای آن فاصله دارند؛ از این منظر تلاش های در عرصه ی شعر در پیوند با سیاست بوده که با مسایل سیاسی چنان آسان برخورد کنم که برای عامه هم قابل درک و فهم باشد.

البته در این جا یک نکته را عرض می کنم که مسایل را نباید به گونه یی مطرح کنیم که از عناصر هنری دور شود،‌ بل تحلیل من این است که آفرینش گر هنری می تواند در عین توجه به عناصر هنری یک  اثر، ‌آن را طوری ایجاد کند و بپروراند که قابل درک و دست رسی برای عوام نیز باشد.

در شعرهای سیاسی بیش تر به اعتراض از وضع موجود پرداخته می شود منظور من  این است که اعتراض با حفظ عناصر هنری با زبان ساده و عام فهم بیان شود.

با این تحلیل شعر اعتراضی و پرخاشی را می شود با شعر مقاومت و ادبیات پایداری ربط داد؟

شعر مقاومت همیشه وجود دارد و احتمال دارد؛ تا بشر هست شعر مقاومت نیز باشد؛ اما همیشه این گونه نیست که شعر مقاومت در یک جامعه ی خاص وجود داشته باشد، همانگونه که شعر مقاومت در ایران مطرح بود.

به این معنا که وقتی در جامعه بی عدالتی  اوج می گیرد اعتراض هم بیش تر می شود، و یکی از عرصه هایی که اعتراض در او جای خود را باز می کند ادبیات است وقتی اعتراض ها در جامعه ی ادبی شدید می شود، خود به خود ساختار ادبیات مقاومت شکل می گیرد.

 اگر افغانستان به عدالت دسترسی بیش تر پیدا کند، ممکن است اعتراضی نسبت به وضع موجود به این شدت وجود نداشته باشد. شاید ساختارهای ادبیات ما شکل دیگر به خود بگیرد؛ اما در حال حاضر به دلیلی که ما شاهد بی عدالتی های زیاد در جامعه هستیم و در عرصه ی سیاسی نیز از این لحاظ شعر مقاومت در افغانستان فرهنگ رایج است.

یعنی شکل گیری شعر مقاومت بستگی به فضا و شرایط یک جامعه ادبی دارد؟

بلی یک بستر باید به صورت طبیعی ایجاد شود.

تحلیل های شما از مسایل سیاسی و اجتماعی بیانگر ژرف نگری شما است. سیاست در بینش ادبی شما نگرش ادبی در بینش سیاسی شما به صورت متقابل چه تاثیری داشته است؟

 نقش کدام یک برازنده است؟

در اینکه شما از من به عنوان شخص عمیق نگر یاد کردید حسن نظر شما است . من چندان اعتقاد به عمیق نگری خود ندارم. هنرمندان به هستی کنجکاوانه تر نگاه می کنند و حساس تر هم برخورد می کنند و ادبیات و هنر هم کار ظریف، عمق و ارزشی است؛ شاید سبب شود اگر آفرینش گر ادبی به عرصه ی سیاسی نگاه کند، عمیق تر، ظریف تر و کنجکاوانه تر از دیگران نگاه می کند؛ بنابرآن اگر توانسته باشم نگاه عمیق تر به مسایل سیاسی و اجتماعی داشته باشم. حتما برخواسته از همان نگرش ادبی من است که این کار را برایم میسر نموده تا نسبت به این مسایل حساس باشم.

در رشد بینش ادبی و فرهنگی شما چه عواملی تاثیرگذار بوده، اگر شما به جای هرات در جای دیگر افغانستان زندگی می کردید، بازهم همین بینش و نگرش را نسبت به مسایل مختلف می داشتید؟

اگر نظر به این عنصرها: زمان، محیط و وراثت که با پیشرفت علوم جامعه شناسی و روان شناسی در پیوند با ادبیات مطرح شد، قضاوت کنیم، طبیعی بود که هرات به عنوان یک عنصر محیطی تاثیر خاص خود را در تکوین و شکل گیری شخصیت ادبی ام دارد.

اگر در هرات زاده نمی شدم؛ شاید دو عنصر دیگر مساله وراثت و زمان در چگونگی بحث من تاثیر می گذاشت؛ ولی تاثیر محیط شاید به گونه دیگری می بود، نمی توانیم از این چشم پوشی کنیم  و نمی شود  پیش بینی کرد که اگر در هرات زاده نمی شدم شاید شاعر می بودم  بهتر از این یابد تر از این ؛ البته این موضوع قابل پیش بینی نیست؛ ولی آنچه که قابل پیش بینی است شاید شاعر موجود نمی بودم.

در حال حاضر در زمینه ی پژوهش های ادبی چه کارهایی را روی دست دارید؟

روی دیوان فارسی امیرشیرعلی نوایی کار می کنم که کارش تقریبا تمام شده است؛ در کنار آفرینش های ادبی ، در بخش دری دانشکده ژرونالیزم کارمی کنم، جسته و گریخته به مسایل سیاسی نیز می پردازم.

نظرات 4 + ارسال نظر

لینک باکس رپر های 0098 از شما دوستان دعوت میکنید هم امار وبلاگ یا سایتتان را ببرید بالا و هم قدرت رپ را

لینک باکس رپر های 0098 از شما دوستان دعوت میکنید هم امار وبلاگ یا سایتتان را ببرید بالا و هم قدرت رپ را

faryad 1389,05,20 ساعت 02:38 ب.ظ http://mojebigarar.blogfa.com/

تجمع مادران و خانواده های اعتصاب غذا کننده ,شب اول ماه رمضان زمان افطار, جلوی درب اوین
شما نیز برای همدردی و تجدید پیمان با زندانیان به آنها بپیوندید

جعفر نوعخواه 1389,11,03 ساعت 05:27 ب.ظ

من هم موافقم:
وقتیکه در جامعه بی عدالتی اوج گرفته است بدیهی است که اعتراض هم بیش تر می شود، و یکی از عرصه های مهمی که اعتراض در او نمود باید داشته باشد عرصه شعر است. باید اعتراض ها در جامعه ی ادبی شدید شود، و یک ساختار شعر مقاومت شکل گیرد.
جعفر نوعخواه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد